مراسم یادبود اولین سالگرد درگذشت امیرحسین فردی شب گذشته برگزار شد که در آن سخنرانان حاضر در مراسم درباره شخصیت مرحوم فردی از جمله نگاه جهادی وی به مدیریت سخن گفتند.
به گزارش خبرایران، مراسم یادبود اولین سالگرد درگذشت امیرحسین فردی، رئیس سابق مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری شب گذشته، هفتم اردیبهشت با حضور جمع کثیری از اهالی فرهنگ و ادب در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.
این مراسم با پخش کلیپی از عکسهای مرحوم فردی آغاز شد و مجری در ادامه غزل امیرحسین ترکی را برای وی قرائت کرد که به این شرح است:
از این خیل زخمی بیفتاد مردی
دلیری سواری یلی همنبردی
دلی مثل آئینه در مهربانی
که ننشسته بر وی نه زنگی نه گردی
نگاهش به رنگ افقهای روشن
به آئین محرابها لاجوردی
نمییابی از جنس لبخندهایش
جهان را اگر بارها درنوردی
نیندوخت از سرد و گرم جهان هیچ
بجز داغ و دردی مگر آه سردی
نلغزید و بر خود نلرزید هرگز
نه چون اشک سرخی نه چون برگ زردی
دل دردمندش چه زود از تپش ماند
تو ای عشق با قلب فردی چه کردی
در ادامه این مراسم علیرضا قزوه، رئیس مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: در این مراسم یاد آن شعر سهراب افتادم که میگفت: «شاعری دیدم، هنگام خطاب به گل سوسن میگفت: شما» شاید این شاعر، فردی باشد که زمانی که وارد به یک بوستان میشد با گلهای آن نیز سلام و خداحافظی میکرد.
قزوه ادامه داد: شخصی میتواند این فطرت پاک را داشته باشد که سی و یک سال با کودکان کار کند و زلال باشد و صفا داشته باشد. امروز یاد خاطرهای افتادم که محمد ناصری از مرحوم فردی بیان میکرد و به تغییر نکردن صفحه تقویم فردی پس از فوتش اشاره داشت.
وی گفت: پس از فوت فردی و زمانی که من به اتاقش وارد شدم، دیدم روی تقویم روی میز نوشته است: «امروز روزی بود که تو رفتی.» بعدها فهمیدم که دخترش آن را نوشته است. خوشحالم که در مکانی کار میکنم که وی کار میکرده است و امیدوارم بتوانم راهش را ادامه بدهم.
ادبیات دینی برای پیشرفت باید به سراغ مسجد برود
رئیس مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری با بیان این که مرحوم فردی کار خود را از مسجد شروع کرد، عنوان کرد: ما نیز باید به مسجد بازگردیم. ادبیات برای رشد باید به سراغ مسجد برود. خوشبختانه برای زنده نگهداشتن یاد مرحوم فردی، مسابقهای با عنوان «بچههای مسجد» به تصویب حوزه رسیده است. همچنین سالن طبقه بالای سالن اندیشه، به نام وی نامگذاری شده است.
قزوه با بیان این که قزوه با این همه تلاشی که برای حوزه هنری انجام داده بود، خود را مؤسس آن نمیدانست، اظهار کرد: برخی که کاری نکردهاند، چقدر ادعا دارند. برخی در زمان تصدی مسئولیت به زد و بند میافتند اما فردی درست زمانی که خودش مسئول بود، داستانش رد شد.
نباید از خشم شیعی فردی غافل شویم
وی با بیان این که همه از مهربانی مرحوم فردی میگویند، اظهار کرد: اما خشم شیعی وی نیز قابل توجه است. نمونه این خشم را میتوان در نامهای که با نثر بسیار قوی و با پرخاش خطاب به مخملباف مینویسد، که به فرهنگ ما پرخاش کرده است، دید.
رئیس مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری افزود: در نامه به مخملباف به کتکخوردن «حسین قدیانی» از منافقان اشاره میکند. فردی هرگاه عکسی که با شهید اکبر قدیانی داشت را میدید این شعر را میخواند که زبان حال امروز ما شده است:
«ما و مجنون همسفر بودیم در صحرای عشق
او به مقصدها رسید و ما هنوز آوارهایم»
عزت برای فردی تنها نزد خدا بود
در ادامه این مراسم محسن مؤمنیشریف، رئیس حوزه هنری به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: مرحوم فردی در روش و منش از مصداقهای آیه شریفه قرآن است که عزت را فقط از خدا میجوید و منبع همه عزتها را خدا میداند.
وی ادامه داد: به همین دلیل است که فردی در طول عمر ادبی خود برای هیچ دستهای قلم نزد، بلکه کلام پاک فردی به سوی خدا نظر داشت و از آنجا که از دل برآمده بود بر دلها مینشست و انشاالله تا قیامت پایدار است.
تلاشهای فردی در حوزه ادبیات، برایش صدقه جاریه است
رئیس حوزه هنری گفت: کارنامه فردی در حوزههای مختلف ادبیات و هنر؛ در جشنواره ادبیات انقلاب اسلامی، در کتاب سال حبیب، جشنواره داستان بسیج، کیهان بچهها و ... همه صدقههای جاریهای هستند که برای وی خواهند ماند.
مؤمنیشریف در ادامه با بیان این که نگاه مرحوم فردی به مدیریت نگاهی جهادی بود، اظهار کرد: فردی در روزهای پایانی خود، این موضوع را به زبان میآورد. روزی که به عنوان مدیر مرکز آفرینشها معرفی شد، گفت: «نگاهم جهادی است و میکوشم حق جهاد را به جا بیاورم.»
وی با بیان این که مرحوم فردی حتی در بیمارستان نیز کار را رها نکرد، عنوان کرد: به مناسبت شعار سال جاری که با فرهنگ و مدیریت جهادی همراه است، به همه عزیزانی که در این مسیر فعالیت میکنند، توصیه میکنم شیوه و سیره عملی مرحوم فردی را به ویژه تلاش وی در مسجد جوادالائمه(ع) را به عنوان الگو برای خود قرار دهند.
مصطفی محدثیخراسانی دیگر شاعری بود که در این مراسم برای مرحوم فردی به شعرخوانی پرداخت:
«آمدی از کرامت تاریخ
آمدی از نهایت ایمان
تا ببینی حقیقت خود را
تا بیابی نشانی از انسان
آمدی با درخشش خورشید
آمدی با طراوت باران
فصل پائیز بود و بیبرگی
روزگار سیاه دژخیمان
راه افتادی و دلت سرشار
از بهار شکفتن جان بود
چشمهایت در آن شب تاریک
روشن از آیههای قرآن بود
به یقین برد مشعل قرآن
اندک اندک گمانههایت را
یافتی در حریم روشن او
آیه آیه نشانههایت را
تا چو خورشید روشنی باشی
تا ببخشی به شهر، بینایی
راه بردی به حکمت و عرفان
با جهانگیر خان قشقایی
نور اشراق بر دلت تابید
فرصت سبز انتخاب آمد
پرسش روح بیقرارت را
از محال زمین جواب آمد»
در ادامه این مراسم صابر امامی به بیان خاطرهای از فوت مادر مرحوم فردی پرداخت و همچنین به شعرخوانی پرداخت و اشعار زیر را قرائت کرد:
«اگر تندبادی بر آید ز کُنج
به خاک افکند نارسیده تُرُنج
ستمگاره خوانیمش، ار دادگر؟
هنرمند گوییمش ار بی هنر؟
اگر مرگ داد است، بیداد چیست؟
ز داد این همه بانگ و فریاد چیست؟
از این راز جانِ تو آگاه نیست؛
بدین پرده اندر، تو را راه نیست.
به رفتن مگر بهتر آیدْت جای
چو آرام گیری به دیگر سرای.
که داند چنین داستان را یقین،
بجز دادفرمایِ داد آفرین؟
نخستین تن از مرگ بفسایدی،
دلیر و جوان خاک نَپسایدی»