خبرایران: هومن سیدی در پی کدگذاریهای مشخصی برای فیلمهایش است و به نوعی میخواهد به سبک تعریف شدهای دست پیدا کند و همین مسئله او را در شرایط حساسی قرار میدهد که نتیجه آن شباهتها و نشانههای مشترکی میان «آفریقا» و «سیزده» است.
فیلم سینمایی «سیزده» دومین اثر هومن سیدی در مقام کارگردان پس از «آفریقا»ست که در حال و هوایی خاص روایت می شود. داستان فیلم در مورد پسر سیزده سالهای به نام بمانی است که در کش و قوس دعواهای پدر و مادرش و ترک مادر از خانه با چند جوان خلافکار که در اطراف محل زندگی او پاتوق دارند، آشنا میشود و ناخواسته درگیر ماجراهایی مختلفی میشود.
فیلم با نمایی از بمانی در وام حمام آغاز می شود که در خیالات خودش گویا در حال شنا در آبی عمیق و بیانتهاست. بمانی در سن بلوغ است و کاملا مشخص است که با خودش و دنیای اطرافش درگیری های مختلفی را تجربه می کند. این در حالی است که پدر و مادر او به شدت در حال نزاع هستند و مادر تصمیم به جدایی دارد، اما با وجود همه کشمش هایی که در اطراف بمانی وجود دارد او غرق دنیای خودش است و بعضا صدای داد و فریاد پدر و مادرش را هم نمی شنود.
مادر از خانه قهر می کند و تلاشش برای بردن بمانی به خانه مادربزرگ بی فایده است. بمانی در شرایط جدیدی قرار میگیرد و در پی آشنایی با گروهی از دختر و پسران خلافکار بیشتر در گمراهی قرار می گیرد و اتفاقات تازه ای برایش رقم می خورد که مسیر زندگی اش را به کلی عوض میکند.
فیلم در نگاه کلی درباره طلاق است و نقطه کانونی این اتفاق تلخ را به پیامدهایی اختصاص می دهد که فرزندان طلاق را تحت تاثیر قرار می دهد. این فیلم با نگاهی معترض به آسیب های اجتماعی در پی روایت و اشاره به خطراتی است که در کمین نوجوانان قرار دارد و با توجه به تجربه هومن سیدی در ساخت «آفریقا» این فیلم هم به نوعی در همان حال و هوا اما با نگاهی موشکافانه تر به مسائل اجتماعی می پردازد.
با نگاهی زودگذر می توان دریافت «سیزده» نسبت به «آفریقا» پخته تر شده و گویی این فیلم ادامهای بر «آفریقا»ست؛ این در حالی است که جسارت موجود در این فیلم نیز به مراتب بیشتر از فیلم قبلی سیدی است. چیزی که در مورد سیدی مشخص است این است که این کارگردان جوان در پی کدگذاری های مشخصی برای فیلم هایش است و به نوعی می خواهد به سبک تعریف شده ای دست پیدا کند؛ و همین مسئله او را در شرایط حساسی قرار میدهد که نتیجه آن شباهت ها و نشانه های مشترکی میان افریقا و سیزده است.
لوکیشن واحدی در هر دو فیلم واقع در اکباتان، وجود چند جوان که یکی از آنها هم بار کمیک داستان را به دوش می کشد که در آفریقا این وظیفه به عهده جواد عزتی بود و این بار دقیقا همان نقش را بازیگر دیگری برعهده داشت. از طرفی دیگر داستان در برخی نقطه ها همچنان در ابهام باقی می ماند؛ شخصیت ویشکا آسایش کاملا بدون تعریف است و رابطه اش با هومن سیدی در یک سکانس مشخص نیست؛ این در حالی است که اگر حتی این سکانس و این دو کاراکتر را از کار حذف کنیم هیچ خللی به کلیت کار وارد نمیکند و در واقع ضربه ای به این پازل نمیزند.
در نهایت «سیزده» خالی از ایراد نیست و به لحاظ روایی داستان و ایجاد گره افکنی و گره گشایی در داستان هم با مشکلاتی مواجه هست اما در نگاه کلی نمی توان آن را اثر ضعیفی قلمداد کرد و حداقل دستمایه قرار دادن سوژه حساسی چون مشکلات پسران نوجوان در سن بلوغ و آسیبهای ناشی از طلاق و عدم کنترل والدین بر روابط و رفتارهای فرزندان نکته مهم و درخشانی در این فیلم است که نمیتوان از آن چشم پوشید.