امروز: یکشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۳ [2024/12/08]
ما را در فیسبوک دنبال کنید ما را در توییتر دنبال کنید ما را در گوگل پلاس دنبال کنید خروجی RSS جستجوی پیشرفته سایت پیوندهای سایت
کد خبر: 42663 تاریخ انتشار: شنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۳:۶:۱۰ قبل از ظهر نسخه چاپی

با ظهور اینترنت 2 ؛

کامپیوترهای آینده مانند ساعت مچی و کیف پول شخصی قابل حمل خواهند بود

هیچ کس نمی تواند درباره رشد اثرگذار گوگل چون و چرا کند. گوگل شرکتی بود که از هیچ، به یک غول 700 میلیارد دلاری در راس این بازار تبدیل شده است. ما در عصر گوگل زندگی می کنیم. در صحت این گزاره هیچ شکی وجود ندارد اما این عصر رو به پایان دارد.
کامپیوترهای آینده مانند ساعت مچی و کیف پول شخصی قابل حمل خواهند بود

کامپیوترهای آینده درست مثل ساعت مچی تان قابل حمل و به اندازه کیف پولتان شخصی خواهند بود. این کامپیوترها حرف زدن انسان را تشخیص خواهند داد، در نقشه خوانی خیابان ها به شما یاری خواهند رساند و نامه ها و خبرها را برایتان گرد آوری خواهند کرد.»
این چیزی بود که من در سال 1990 در کتابم «زندگی بعد از تلویزیون» نوشته بودم. هفده سال بعد در میان بهت و حیرت مردم آیفون در  کالیفرنیا به جهانیان معرفی شد.
من تقریبا دو دهه قبل از به بازار آمدن اولین گوشی های هوشمند، از کجا می دانستم که چنین وسیله ای به بازار خواهد آمد؟
ساده است. تنها کاری که من کرده بودم، گوش دادن به توصیه کارور مید از کالتک بود: «به فناوری گوش کن تا بفهمی که چه به ما می گوید.»
اما حالا چه؟
آیفون آنچنان به جریان اصلی تبدیل شده که شاهد کودکان 3 ساله ای هستم که با این وسایل مثل عروسک های ساخته شده از روی شخصیت های قهرمانی یا عروسک های اسباب بازی برخورد می کنند و آنها را می شناسند.
خب بر اساس آنچه که امروز در دنیای فناوری می شنویم، مرحله بعدی رشد و تکامل این فناوری قطعا ساختار بخشی دوباره و کامل اینترنت خواهد بود. و همین موضوع شالوده تازه ترین کتاب من «زندگی بعد از گوگل» را شکل می دهد، عنوانی که دست بر اتفاق نشانگر چیزی است که به باور من اولین تلفات در ساختار اینترنت جدید خواهد بود.

پارادیم جدیدی درحال پیدایش است
هیچ کس نمی تواند درباره رشد اثرگذار گوگل چون و چرا کند. گوگل شرکتی بود که از هیچ، به یک غول 700 میلیارد دلاری در راس این بازار تبدیل شده است. گوگل بر دنیای جستجو و محاسبات ابری سیطره دارد.
ما در عصر گوگل زندگی می کنیم. در صحت این گزاره هیچ شکی وجود ندارد. اما این عصر رو به پایان دارد.
من گوگل را به عنوان شاخصه ای از مشکلاتی انتخاب می کنم که با زیرساخت فعلی اینترنت همراه است، چون این شرکت دچار اشکالات بنیادینی است.
در واقع ما پیشاپیش می دانستیم که  کسب و کار تبلیغات تجاری این شرکت پایدار نخواهد بود. آیا می دانستید که 30 درصد از وجوه پرداختی شما برای دریافت خدمات گوشی های هوشمند، صرف دانلود آگهی هایی می شود که دلتان نمی خواهد آنها را ببینید؟ و فقط روی 0/06 درصد آگهی های گوشی های هوشمند کلیک می شود؟
بر اساس پیمایش های انجام شده 50 درصد از این کلیک ها اشتباهی صورت می گیرد. این یعنی تنها 0/03 درصد این آگهی ها واقعا نظر کاربران را به خود جلب می کنند. این یک فاجعه است.
بله، این کسب و کار قابل دوامی نیست. گوگل در زمینه آگهی های تبلیغاتی گوشی های هوشمند، در حال نزدیک شدن به آخر خط است. البته تبلیغات تجاری تنها کسب و کار گوگل نیست. این شرکت  جستجو و راه حل های فنی را نیز عرضه می کند که در آنها از طریق هوش مصنوعی و انباشت روزافزون داده های کلان این شرکت، گوگل می تواند به تمام سئوالات شما پاسخ دهد. اما اینجا همان جایی است که گوگل کاملا فریبنده می شود.

اشکال بنیادین
من در کتابم گوگل را با عنوان «نومارکسیست» خطاب می کنم. این هم دلیل آن...
خطای کلیدی مارکسیسم این باور کارل مارکس بود که انقلاب صنعتی قرن نوزدهم دستاورد نهایی است و مشکل بهره وری و خلق ثروت برای ابد حل شده و از اینجا به بعد تنها چالش پیش رو، نحوه توزیع ثروت خواهد بود نه چگونگی خلق آن. 
اما این مسئله چه ربطی به گوگل دارد؟
خب، گوگل  دقیقا در حال تکرار همین خطای کارل مارکس در ارتباط با فناوری جدید است. گوگل معتقد است که هوش مصنوعی آن، یادگیری ماشینی آن، روباتیک آن، زیست شناسی الگوریتمی آن، موتور جستجوی آن و راه حل های آن یک دستاورد جدید و نهایی برای بشریت به شمار می رود.
در واقع  من این پدیده ها را فقط یک گام دیگر رو به جلو می بینم. مارکسیسم گوگل حتی از تصور اولیه کارل مارکس نیز بزرگ تر و پر طمطراق تر است.
گوگل یک تکینگی (سینگولاریتی) را تصور می کند که در آن ماشین ها ذهن انسانی را تحت الشعاع خود قرار می دهند و این امکان را برای ما فراهم می کنند که بازنشسته شویم و وقتمان را در سواحل بگذرانیم و درآمد سالانه تضمین شده ای به حسابمان واریز شود.
به عبارت دیگر روبات ها اداره جهان را دردست می گیرند. در حالی که رهبران این انقلاب - مثل سرگئی برین و لری پیج- به همراه التون ماسک راهی سیاره ای دوردست در کیهانی می شوند که در آن برنده صاحب همه چیز می شود.
در اینجا نیز این تصورات توهم آلودند. نه فقط به این دلیل بازده رو به تنزل داده های بزرگ. (هزینه ذخیره کردن این همه داده در برابر سودی که از قبل آن به دست می آید.) اشکالی که از آن حرف می زنم زاده شرایط انسانی است.

ماشین ها  به یک مرز  غیرقابل عبور خواهند رسید
می دانید که این مراکز بزرگ داده های ابری و هوش مصنوعی، فقط می توانند به یک مشکل جبری گرایانه بپردازند. همیشه این آورده هاست که معنای نتیجه را تعیین می کنند. هیچ غافلگیری در این فرایند نمی تواند وجود داشته باشد. از آنتروپی خبری نیست.
یک مشکل جبری گرایانه را می توان با یک ماشین حل کرد. اما آنها ربطی به اطلاعات ندارند. در نهایت این غافلگیری و بیت های غیرمنتظره آن است که اطلاعات را تعریف می کند و غافلگیری جوهره خلاقیت انسانی است. غافلگیری های یک ماشین نمایانگر شکست خوردنند. وقتی که ماشین ها شروع به غافلگیر کردن شما می کنند، این اصلا خبر خوبی نخواهد بود.
البته آدم های گوگل تلاش دارند با  آشنا کردن ماشین ها با تصادفی بودن، خلاقیت را در ماشین ها تحریک کنند. و آنها وانمود می کنند که این کار در ذات خود خلاقیت است اما آنها به جای افزودن بر اطلاعات، در حال  کاستن از آن هستند.
ماشین ها ضرورتا فکر نمی کنند. آنها هیچ چیز نمی دانند. آنها سیستم هایی از دروازه ها، از اجزایی کر و لال هستند. آنها فاقد این خلاقیتی هستند که  تنها در بیت های غیرمنتظره فشرده می شوند. نتایج غافلگیرکننده ای که ذهن و تخیلات انسانی می توانند بیافرینند.
گوگل معتقد است که با داده های کلان می تواند همه چیز را پیش بینی کند. می تواند تمام جواب ها را  از  توده های داده های کلان این شرکت استخراج کند. اما اینکه تصور کنید به یک فناوری دست یافته اید که فناوری «نهایی» است – فناوری ای که به ماجراجویی انسان خاتمه خواهد داد- تصور پوچی است.
در واقع عصر گوگل زودتر از آنچه که خیلی ها فکر می کنند رو به پایان است. اما بعد از آن چه می آید؟ چه چیزی ستون فقرات اینترنت را شکل خواهد داد و بار دیگر امکان شکوفایی خودانگیختگی و خلاقیت را فراهم خواهد کرد؟
بلاک چین. بله، همان فناوری که اکنون با بیت کوین همراه است. بلاک چین و فناوری های رمزنگارانه مرتبط با آن در حال کسب پیشگامی یک شورش خلاق است، شورشی که چندین فرصت سودآور را در ماه های پیش رو فراهم خواهد کرد.
در واقع من در حال پرده برداشتن از چند راهبرد انقلابی با هدف سود بردن از تغییر پارادایم پیش رو هستم که در هفته های آینده از راه خواهد رسید.
نویسنده: جرج گیلدر (George Gilder) نویسنده و سرمایه گذار آمریکایی
منبع: ytre.ir/qIL

 

آخرین اخبار
© استفاده از مطالب تنها با ذکر منبع (خبرایران) مجاز می باشد.
طراحی، تولید و اجرا: دلتاوب