خبرایران: برای اکثر ما فوتبال یکی از اصلی ترین و مهم ترین مقوله های زندگیمان است که میتواند هر چیز دیگری را هم تحت تاثیر خود قرار دهد.
به گزارش خبرایران، فوتبال برای ما چیزی فراتر از 90 دقیقه بازی نفس گیر یا یک اسکوربورد که نتیجه بازی را نمایش می دهد. اگر تیم محبوبمان در یک بازی برنده شود یا جامی را فتح کند سر از پا نمی شناسیم، برعکس آن نیز صادق است. کافی است تیم محبوب ما ببازد، مخصوصا اگر این باخت در یک بازی مهم مثل دربی یا فینال یک جام باشد. همه اینها دلایلی است برای اثبات همان موضوع که فوتبال برای ما فراتر از یک بازی و ورزش ساده است.
در دیدار تیمهای استقلال و ذوبآهن اصفهان که سهشنبه گذشته در چارچوب دور برگشت از مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا برگزار شد، با وجود صعود آبیپوشان اتفاق بدی برای یکی از هواداران این تیم رخ داد. داریوش سلیمانی، هوادار 51 ساله به دلیل مشکلات قلبی از سوی پزشکان برای حضور در ورزشگاه منع شده بود و به همین خاطر مجبور شد در منزلش بازی را تماشا کند، اما به دلیل هیجان زیاد دچار تنگی نفس و حمله قلبی شد و تلاش پزشکان جواب نداد و درگذشت.
برادر این مرحوم در خصوص چگونگی فوت برادرش اعلام کرد: برادر بنده در خانه به همراه دخترش مشغول تماشای مسابقه بود که متاسفانه بعد گل اول ذوبآهن نفسش بالا نیامده و آمدن آمبولانس هم هیچ کمکی به برادرم نکرده است. برادرم فشار خون داشت و دکتر به او گفته بود هیجان برایش خوب نیست و به همین دلیل دیگر استادیوم نرفت اما شب گذشته ناگهانی به علت هیجان زیاد دچار حمله قلبی شد و فوت کرد.
برادر هوادار استقلال خاطرنشان کرد: عشق داریوش به استقلال باعث این اتفاق شد. با وجود اینکه پزشکان او را از تماشای بازیهای فوتبال منع کرده بودند، ولی باز هم بازی را تماشا کرد. هر چقدر هم به او گفتیم این کار را نکند، گوش نداد.
شاید در این زمانه، «شکارچیانِ افتخار» بیشتر از هر زمانی دیگر باشند، افرادی که هر فصل به دنبالِ تیمی میروند که شانس قهرمانیاش بیشتر است. و یا افرادی که میتوانند در یک زمان هوادار چند تیم باشند. امّا تعداد افرادی که قلبِشان فقط برای یک باشگاه میتپد نیز افزایش یافته است. افرادی که نماد آن جملهٔ مشهور هستند. آن جمله که میگفت این باشگاهست که تو را برمیگزیند، نه تو. کسانی که در بیشتر مواقع به سمت کلوپهای هوادارانِ تیمِ محبوبِ خود میروند. جایی که همهٔ هوادارن واقعیِ آن تیم جمع میشوند و بازی را تماشا میکنند. حال میخواهد آن باشگاه و تیم در خارج از جغرافیایی باشد که آنها حضور دارند. فرسنگها دور از آنها باشد.
شاید جملهٔ دنیس برکمپ پاسخی باشد برای این پرسشها و کنایهها. مرهمی باشد برای سخنانِ زننده و آزاردهنده. «زمانی که تو شروع به حمایت از تیمی میکنی. به خاطر قهرمانیها و افتخاراتَش از آن حمایت نمیکنی یا بازیکنانَش و یا تاریخَش. بلکه از آن تیم حمایت میکنی چون خودت را جایی در آن بین یافتهای. جایی که متعلق به خودِ توست.» جایی که میتوانی خودِ خودت را بیابی. جایی که میتوانی رؤیاهایَت را زنده نگه داری. سرپناهی برای رؤیاهایت.